علامه طباطبایی از شخصیتهای پرنفوذ و تاثیرگذار در چند دهه گذشته در حوزههای علمیه، در دانشگاهها و حتی در سطح عمومیتر در کشور به شمار میرود. این در حالی است که ایشان در دوران حیات تا حدود زیاد در عزلت، غربت و تا حدی با بیمهریهای جامعه پیرامون خود مواجه بود.
تدریس فلسفه ایشان محدود و تفسیر ایشان با مخالفتهایی روبرو شد. حواشی ایشان بر بحارالانوار سر و صدا به پا کرد تا حدی که ناشر آن از سر انتشار حواشی ایشان از جلد هشتم بحار به بعد گذشت! اما شگفت آن که هر چه زمان میگذرد، به محبوبیت ایشان، میزان و ضریب تاثیرگذاری اندیشهها و شخصیت ایشان افزوده میشود.
تفسیر المیزان ایشان به حق تا حد سرآمدترین تفسیر در جهان تشیع بالا کشید؛ به گونهای که هیچ پژوهش قرآنی و تفسیری در پنج دهه گذشته انتشار نیافت، مگر آن که از تفسیر المیزان بهره گرفت.
چرایی این پدیده جای تامل بسیار دارد. برخی از ادله این پدیده به شرح ذیل است:
- اخلاص و اتصال کامل به خداوند که برآیند آن نفوذ در دلها و تاثیرگذاری بر اندیشهها است. بزرگترین نشانه اخلاص ایشان آن است که در دورانی به تفسیر روی آورد که قرآن در حوزه مهجور بود و دانش تفسیر بیمقدار تلقی میشد!
- تمرکز بخشیدن تحقیق و پژوهش روی یک موضوع بنیادی. به رغم آن که علامه طباطبایی در علوم مختلف اسلامی تبحر و تضلع داشت، اما عمر خود را وقف یک دانش و آن تفسیر قرآن کرد.
- تعمق و ژرف اندیشی دراز دامن درباره مفاهیم و مدالیل قرآن و آغازیدن به تفسیر پس از گذار از دوران تعمق. هر کس در المیزان درنگرد به نیکی در مییابد که صاحب این تفسیر سالها درباره آیات قرآن اندیشهورزی داشته و نظام فکری قرآن در ذهن او شکل گرفته است.
- علامه طباطبایی بیش از آن که تفسیر آیات قرآن را روی کاغذ بیاورد، روی زندگی خود پباده کرد و به آن تجسد بخشید. هر کسی که آن انسان الهی را دید و وصفش را بر زبان جاری کرد، اذعان کرد که اخلاق آن عالم الهی، سخن او، سکوت او، تعامل او حتی با منتقدان همه و همه قرآنی بوده است.
خدایش رحمت کند و بر درجاتش بیافزاید!
علی نصیری، سحر چهارشنبه، بیست و پنجم آبان ماه ۱۴۰۱