عدم امکان جدایی سیاست از قلمروی دین

باران

عبد الرحمان بن حجاج گويد: امام كاظم عليه السلام درباره گفتار خدا كه مى‌فرمايد: «زمين را پس از مرگش زنده مى‌كند»، فرمود: زمين را با باران زنده نمى‌كند، بلكه مردانى را بر مى‌انگيزاند كه عدل را احيا مى‌كنند. پس به خاطر احياى عدل، زمين احيا مى‌شود و به يقين اقامه حد الهى در زمين از باران چهل صبحگاه مفيدتر است.

«سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَالَ لَيْسَ يُحْيِيهَا بِالْقَطْرِ وَ لَكِنْ يَبْعَثُ اللَّهُ رِجَالًا فَيُحْيُونَ الْعَدْلَ فَتُحْيَا الْأَرْضُ لِإِحْيَاءِ الْعَدْلِ وَ لَإِقَامَةُ الْحَدِّ فِيهِ أَنْفَعُ فِي الْأَرْضِ مِنَ الْقَطْرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً.»

متن:

فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛ پرسش راوی ناظر به آیه نوزدهم سوره مبارکه روم است: «وَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» این آیه در آیه پنجاهم این سوره نیز تکرار شده است. از پاسخ امام کاظم علیه السلام بر می‌آید که پرسش راوی ناظر به چگونگی حیات بخشیدن به زمین از سوی خداوند است.

قَالَ لَيْسَ يُحْيِيهَا بِالْقَطْرِ؛ مفهوم این فراز نفی انحصار در معنای ظاهری است و الا همین سطح از معنای ظاهری هم مورد نظر خداوند در این آیه است؛ یعنی خداوند با باراندن باران هم حیات ظاهری به زمین می دهد و هم حیات معنوی.

وَ لَكِنْ يَبْعَثُ اللَّهُ؛ مراد از بعثت، بعثت  از نوع رسالت یا مفهومی فراتر از آن است؛ یعنی خداوند افزون بر پیامبران خود افرادی عادل را به عنوان حکمران بر مردم و به هدف اجرای عدالت گسیل می دارد. در هر صورت از این فراز می توان دریافت که از جمله اهداف اساسی بعثت پیامبران تحقق و بسط عدالت در زمین است.

رِجَالًا؛ می توان ادعا کرد که ظاهر واژه «رجال» در این فراز موضوعیت دارد؛ زیرا حقیقتاً بنای خداوند دخالت دادن زنان در تمیشیت امور حیات نیست.

فَيُحْيُونَ الْعَدْلَ فَتُحْيَا الْأَرْضُ لِإِحْيَاءِ الْعَدْلِ؛ احیای عدالت باعث حیات زمین و اهل آن می شود. در این روایت تفسیر باطنی ارایه شده است. حیات ظاهری طبیعت با باران است و حیات معنوی آن با اقامه عدل. سریان عدالت بستر ساز حیات عالم است؛ زیرا در سایه آن دین و معنویت رشد و تعالی پیدا می کند.

وَ لَإِقَامَةُ الْحَدِّ فِيهِ أَنْفَعُ فِي الْأَرْضِ مِنَ الْقَطْرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً؛ از آن جهت که حیات معنوی تا چهل برابر از حیالت ظاهری مهم تر و برتر است.

از این روایت چهار نکته اساسی بدست می آید:

  • ظلم و ستم باعث ویرانی زمین و اهل آن می‌گردد و در برابر عدل بستر ساز حیات زمین و زمینیان است.
  • خداوند به دنبال احیای عدالت روی زمین و گسترش آن است و از سریان ستم در زندگی مردم ناخشنود است.
  • خداوند از رهگذر گسیل پیامبران و حاکمان عدالت‌گرا مقصد عدالت خواهی خود را دنبال می‌کند.
  • از این روایت می‌توان بدست آورد که دین از هر جهت با دنیای مردم و سر و کار دارد؛ زیرا وقتی در آن از گسیل داشتن مدافعان عدالت در زمین از سوی خداوند، سخن به میان می‌آید، معنایش آن است که بسط عدالت و رفع ظلم جزو قلمروی دین و از جمله اهداف مورد نظر خداوند در بعثت پیامبران است. از سویی دیگر، احیای عدالت که کنار زدن ستم و ستمگران را در پی دارد، عملاً بدون وجود قدرت و حکومت امکان ندارد.

از این جهت باید تشکیل حکومت از سوی پیامبران و در پی آن تلاش برای بسط عدالت را جزو برنامه اصلی پیامبران بدانیم.