از تفرقه ما جز دشمنان بهره نخواهند برد!

جمعیت

در این که در جریان سقیفه حق مسلم حضرت امیر سلام الله علیه ضایع شد و چرخه هدایت و تربیت امت تا روز قیامت از مدار صلاح و سداد خارج شد و از همه تلخ تر آن زمینه ساز شهادت مظلومانه صدها هزار علوی دلداده به اهل بیت علیهم السلام شد که سرآمد این تلخی ها حادثه کربلا قرار دارد، هیچ تردیدی وجود ندارد. در این که بانیان آغازین این خبط و خطای سنگین تر از همه هستی، مستحق  عارها در دنیا و بارها در آخرت خواهند بود، جای شبهه نیست.

اما تکلیف ما مسلمانان چیست؟! تکلیف ما شیعیان که در عشق همین اهل بیت علیهم السلام مظلوم قرن ها خون می گرییم، چیست؟!

یکسوی سخن با عالمان و اندیشمندان است که باید با رعایت همه جوانب دانش شناختی و روان شناختی و ادب و اخلاق به بحث و گفتگو بنشینند و بکوشند بی غرضانه حق را بازشناسند. که اگر به نتیجه برسند چه نیک فرجامی خواهد بود!

اما تاریخ و هزاران نگاشته انباشته از گفتگو و مناظره نشان می‌دهد که این دست از بحث ها و گفتگوها به نتیجه نخواهد رسید و گویا به قول علامه حلی امثال فخر رازی سنی شده، دل به ولای اهل بیت نخواهند داد. دولت و حکومت ها هم که راه خود را می روند و آن چه برایشان مهم است، نشستن بیشتر بر اریکه قدرت و خوردن و خوراندن تبار و انصار خود از متاع بی مقدار دنیا است. مردم عامی؛ یعنی میلیون ها میلیون مسلمان در این میانه چه گناه دارند؟!

به حج رفته اید؟! صفوف به هم فشرده میلیون ها انسان عاشق و دلداده کتاب و کعبه را ببینید! بسیاری از همین عوام پاک دل و پاک منش، عمری نماز جمعه و جماعات آنان ترک نمی شود و دغل و دروغ در کار و بارشان راه ندارد. تا از قرآن می گویی، بهتر از تو آیات قرآن را از بر می خوانند و تا نام پیامبر را می بری تا ناف به توقیر و تکریم آن انسان آسمانی، خم می شوند!

همان گونه که در این سوی جهان تشیع ما را از خردسالی با عشق علی و آل علی آشنایی و آشتی داده اند، از خردسالی به آنان از صدقات و مبرات ابوبکر، زهد و شهامت عمر و خلوص و آزرم عثمان سخن گفته اند! کسی به آنان نگفت و نشد که به گوش آنان برسانند که آن معشوق واقعی که در انفاق، زهد، شجاعت و آزرم نظیر ندارد، همه در علی و اولاد او جمع شده است.

باری، همان گونه که وقتی برای ما روضه مظلومیت علی و اولاد علی را می خوانند، ناخودآگاه کاسه چسم ما لبریز از اشک می شود، برای یک عامی سخن گفتن از مظلومیت خود ساخته خلفا و هم کیشان آنان اشک آور است.

باید پرسید: میلیون ها مسلمان که با چنین فکر و فرهنگی بزرگ شده اند و تب و تاب زندگی و تنگناهای تحمیل شده بر آنان، مجال پرسش و تردید در این باورها را به آنان نمی دهد و چه بسا اگر پرسشی در ذهن آنان شکل گیرد، توان پیجویی علمی را ندارند و چهره حقیقت هماره در ذهن و ذاکره آنان وارونه تجلی یافته، چه گناهی دارند که باید در دنیا محکوم به کفر و فسق و در آخرت محکوم به فنا شوند!

چگونه چنین نگاهی با عدالت، مهربانی، جهان نگری و مصلحت اندیشی خداوند سازگار است! دیگران ستم کردند و راه از چاه را از چشم مردم پنهان ساختند و یوسف خودساخته را جای یوسف حقیقی نشاندند، اما قرار است خداوند هزاران هزار عوام ساده دل ساده اندیش را به جهنم و جهنام دچار سازد؟! کجای ابن با مروت و مردانگی سازگار است؟!

پیام مرجون لامر الله را در قرآن بنیوشید و پاسخ حکیمانه حضرت امیر سلام الله علیه به طلحه را در این باره در کتاب سلیم پیجویی کنید، و این همه فتوا به کفر و فسق ظاهری یا باطنی عامه صادر نکنید! راستی جهل میلیون‌ها مسلمان فقیر و گرسنه در هندوستان، پاکستان، مالی، نیجریه و … نسبت به حقانیت اهل بیت علیهم السلام مقصرانه است؟!

حال ما این سوی تاریخ نشسته ایم و باور البته ناصواب همین مسلمانان نا آشنا به حقیقت را به سخریه می گیریم و با اعلام شگفت آور رفع قلم بسیاری از رفتارها و گفتارهای زشت را در این دنیای کوچک، انجام می دهیم!!

چه کسی از این برافروختن احساسات و عواطف عامیانه بهره می گیرد؟ آری همین آمریکا، انگلیس، فرانسه و همپالگی های آنان که بیش از دویست سال آشکارا، کران تا کران سرمایه مسلمانان را به تاراج بردند و زمانی که داغ و درفش در اختیار گرفتند، امروز دیگر نه با باور شیعه یا سنی، بلکه همه باورها و همه سرمایه های معنوی آنان؛ یعنی قرآن رأفت و رسول رحمت را در معرض اهانت و اضاعه قرار می‌دهند.

چنین است که گاه غفلت از درست عمل کردن و نشنیدن پیام اهل بیت؛ مبنی بر ترک اذاعه، به تنازع و سپس فشل و سرانجام زوال هیمنه می انجامد؛ همان خطری که قرآن عجیب نسبت به خطر آن هشدار داد!

بیایبم اندکی مصلحت، مماشات؛ حکمت و موارات را در نظر گیریم و گر چه در دل به خاطر مظلومیت اهل بیت به پهنه تاریخ اشک فروباریم، در دل برای هدایت برادران دینی خود دعا کنیم و نگذاریم گرد تفرقه و تشتت بر دست و دامن مان افشانده شود!