از دو ماه عزاداری برای اهل بیت علیهم السلام چه آموخته‌ایم؟!

عزاداری

امروز بیست و پنجم شهریور ماه ۱۴۰۲ برابر با سی ام صفر المظفر ۱۴۴۵ است؛ درست دو ماه است که همه عاشقان و علاقه‌مندان به خاندان عصمت و طهارت با هر راه و روش و با هر توشه و توانی که در اختیار داشتند، عشق و ارادت خود را به این خاندان نشان دادند؛ شامل مراسم با شکوه دهه آغازین محرم، مراسم پیاده‌روی اربعین میان نجف تا کربلا یا پیاده روی در دل شهرهای مختلف، مراسم سوگواری دهه آخر ماه صفر و مراسم عزای ثامن الحجج (علیه السلام) که امروز در حال برگزاری است.

میزان مشارکت مستقیم ایرانیان با احتساب شرکت غیر مستقیم از طریق رسانه و فضای مجازی در مجموع به شماری بیش از بیست میلیون نفر می‌رسد. چنین مراسمی با چنین گستره حضور و گستره زمان؛ یعنی طی دو ماه آن هم در هر سال قطعاً بی‌نظیر است و در هیچ کشوری از این خاکدان قابل مشاهده نیست.

بدون تردید از منظر باطنی و ملکوتی فیض و فوز چنین خیزش عظیم معنوی و برکات و ثمرات معنوی چنین سونامی بزرگ دینی قابل شمار و شمارش نیست؛ آن چه خداوند از ثواب، پاداش، بخشش و رحمت و فرجام نیک برای صاحبان هر گامِ همراه با ارادت و ادب در ساحت اهل بیت (علیهم السلام) در نظر می‌گیرد، از توان درک و شمارش ما بیرون است: «فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ».

با این حال از منظر ظاهری و مُلکی درباره میزان اثرگذاری این خیزش معنوی در رشد و تعالی دینی، اخلاقی و معنوی باید بیشتر به درنگ و تامل نشست! این‌که خداوند در دامن این چند ده میلیون چه می‌گذارد؛ غیر از آن است که آنان خود در دامن خویش چه می‌گذارند!

گمان این ناچیز آن است که میزان بهره جامعه دین دار از این خیزش معنوی دو ماهه به مثابه میزان بهره آنان از باران‌های پر برکت بهاری است؛ به این معنا که میلیاردها متر مکعب باران از آسمان فرو می‌بارد که اگر مدیریت شود، می‌تواند سالیانی نگرانی تشنگی سرزمین تفتیده پارس را از خاطرها ببرد، اما بسان بسیاری دیگر از سرمایه‌ها چنین سرمایه عظیمی بر زمین می‌بارد و جز اندکی از آن که پشت چند سد می ماند، بقیه به دریا ریخته می‌شود.

اگر از هر عزیزی که در این دو ماه عشق و ارادت خود را به اهل بیت (علیهم السلام) ابراز داشته، بپرسیم که اهل بیت (علیهم السلام) را چگونه یافتید که این گونه دلدادگی نسبت به آنان از خود نشان می‌دهید؛ خواهند گفت: آنان در دو عرصه: بندگی خداوند و خدمت به خلق، گوی سبقت را از همگان ربودند و چه بسا هر یک قصه ها و ماجراها از سیره اهل بیت (علیهم السلام) هم نقل کنند.

حال چند پرسش ساده را از آنان می‌پرسیم:

اگر اهل بیت (علیهم السلام) را در ساحت بندگی و خدمت رسانی به خلق ممتاز یافتید: چرا نمازهای جماعت مسجد محله و ادارات تا این اندازه بی رنگ و رونق است؟! چرا رنگ و ریاء، دروغ و دغل تا این حد و اندازه در کسب و کارها حضور دارد؟! چرا ناپاکی در اموال، رشوه و ربا با عناوینی در ظاهر مقبول در زندگی‌ها سریان دارد؟! چقدر در انجام وظایف محوله در محیط کار پایبند هستید؟! چه میزان به قوانین کشور خود احترام می‌گذارید؟!

بگذارید پرسش‌ها را جزئی‌تر کنیم:

در پیاده روی اربعین چقدر مراقب بودید تا زباله تولید نکنید یا اگر تولید کردید آن را در طبیعت رها نکنید؟! آیا در انتخاب موکب نوع غذا، فرش، امکانات رفاهی برایتان مهم بود یا این امور هیچ حضوری در ذهن شما نداشت؟!

آیا اصرار داشتید تا بهترین نقطه موکب با بیشترین مکان در اختیار شما قرار گیرد یا آن که منتظر بودید تا دیگران جایی برای خود پیدا کنند و اگر مکانی اضافه ماند، روزی شما شود؟!

آیا در مصرف نذورات، میزان مصرف و نیاز خود را در نظر داشتید یا آن که خود را به هر صف رسانده و با چشش و تناول هر چند اندک از هر غذایی سهم لذت خود را افزوده و مابقی را روانه سطل زباله کردید؟!

وقتی به عنوان زائر سالار شهیدان (علیه السلام) وارد منازل و مواکب مردم شدید، آیا به خود زحمت دادید تا با یک هدیه هر چند اندک میزبان خود را تشویق کرده و در کار خیر او سهیم گردید؟!

وقتی با ماشین خود روانه زیارت ثامن الحجج (علیه السلام) شدید، آیا حقوق سایر رانندگان را از نظر امنیت سفر، سرعت مجاز و … رعایت کردید یا آن که رسیدن به زیارت پیشتر از همگان برای شما اهمیت داشت؟!

آیا آن هنگام که ماشین خود را در پارکینگی پارک کردید که عموماً با چند کارگر ضعیف اداره می‌شود، برای چند لحظه به فقر آنان اندیشیدید و با آنان همدردی کردید؟!

اینک که کنار مضجع شریف حضرت رضا (علیه السلام) قرار دارید آیا حاضرید برای به زحمت نیانداختن دیگران بر زدن دست به ضریح اصرار نورزید؟!

اینک که در کنار مضجع امام رئوف مکانی ویژه برای نماز و دعا یافتید و پیوسته می‌نگرید که شماری ایستاده و منتظر جابجایی شما هستند، آیا حاضرید خودخواهی دینیِ خود را کنار گذاشته و آن مکان را در اختیار دیگران بگذارید؟!

باور بفرمایید همین امور در ظاهر خُرد و ناچیز است که اهل بیت (علیهم السلام) با تمام وجود و حرکات و سکنات خود به امثال آنها اهتمام تام داشتند و درست به خاطر همین مراقبت ها بوده و هست که خداوند آن جایگاه بی بدیل را به آنان بخشید.

باور بفرمایید که هدف اساسی از این همه عشق و ارادت ها به ساحت اهل بیت (علیهم السلام) در کنار تقویت باورها و بن مایه‌های دینی و تحکیم معرفت به جایگاه آنان در منظومه هستی، تمرین التزام به همه امور خُرد و کلان اخلاقی است.

باید توجه تام داشت که: زیارت اهل بیت (علیهم السلام)، عزاداری و سوگواری برای آنان و هر گونه عشق و ارادت به ساحت آنان، در عین آن که خود موضوعیت دارد و البته در جای خود نجات بخش است، اما به همه آنها باید به چشم طریقیت نگریست.

یعنی هدف خداوند از این سفره پر نور و سرور آن است که همه ما به اخلاق نورانی و الهی خاندان عصمت و طهارت نزدیک و نزدیک تر شویم تا بدان جا که به مقام سلمانیت برسیم و بما این خطاب در رسد: «سلمان منا اهل البیت (علیهم السلام)»

پیداست که معنای این دلنوشته آن نیست که این چند ده میلیون دلداده اهل بیت (علیهم السلام) به این امور مهم توجهی ندارند و سهم آنان فقط امور ظاهری است که چنین تحلیل بدبینانه البته ناصواب و ناروا است. مراد آن است که باید بیش از برکات  و ثمرات ظاهریِ سلام، صلوات و زیارت، این امور باوری، رفتاری و منشی مورد اهتمام تام عاشقان و علاقه مندان به اهل بیت (علیهم السلام) باشد.  

علی نصیری، صبح روز شنبه، بیست و پنجم شهریور ماه ۱۴۰۲، همزمان با سالروز شهادت ثامن الحجج (علیه السلام)