پیش‌بینی امام صادق علیه السلام نسبت به نیاز امروز جامعه شیعه به میراث روایی

امام صادق عليه السلام به مفضل بن عمر فرمود: بنويس و علم خود را در ميان هم مذهبانت پخش كن و اگر از دنيا بروى كتاب‌هايت را به عنوان ارث به پسرانت منتقل كن زيرا زمانى كه آنها گرفتار آشوب و فتنه مى‌شوند و خستگى بر دوش آنها آنچنان سنگينى مى‌كند كه جز با كتاب‌هاى خود آسوده خاطر نمى‌شوند.

«عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّه اكْتُبْ و بُثَّ عِلْمَكَ فِي إِخْوَانِكَ فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ كُتُبَكَ بَنِيكَ فَإِنَّه يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لَا يَأْنَسُونَ فِيه إِلَّا بِكُتُبِهِمْ» (الکافی، ج ۱، ص ۵۲)

اكْتُبْ وبُثَّ عِلْمَكَ فِي إِخْوَانِكَ؛ در این فراز امام صادق علیه السلام بر دو روش برای حفظ و نشر علوم تاکید می‌کنند: کتابت و پخش دانش میان برادران دینی. گر چه در این روایت نیز هم چنان نامی از روایات اهل بیت علیه السلام وجود ندارد، اما از آن جا که امثال مفضل بن عمر با روایات اهل بیت علیه السلام سر و کار داشتند و زمان هرج و مرج و انس گرفتن با کتب، بیشتر ناظر به رخدادهای پس از عصر ائمه است که به شدت به میراث روایی نیاز افتاد، می توان دریافت که مراد اصلی امام صادق علیه السلام از کتابت دانش، کتابت احادیث اهل بیت علیه السلام است.   

و بُثَّ عِلْمَكَ؛ دانشی که امثال مفضل بن عمر از اهل بیت علیه السلام فرا می‌گرفتند، دانش خود آنان نبود، اما از آن جا که آن علوم پس از دریافت از اهل بیت علیه السلام عملاً در قلب و کتاب حاملان علم ثبت می شد، دانش به آنان اضافه شده است؛ نظیر استادی که دانش خود را به شاگرد منتقل می کند و سپس به او می گوید: اینک دانش خود را در اختیار دیگران بگذار و این در حالی است که دانش آن شاگرد عملا دانش استاد او بوده است.   

فِي إِخْوَانِكَ؛ این تعبیر در روایات اهل بیت علیه السلام عموماً ناظر به برادران شیعی است و نه مطلق برادران دینی؛ یعنی دانش کسب شده از ناحیه ما را میان موالیان اهل بیت علیه السلام منتشر کن. توجه به این محدوده مخاطب از آن جهت است که بسترهای لازم برای پذیرش روایات اهل بیت علیه السلام در میان عامه مردم که پیروی مکتب خلفاء بودند، وجود نداشت و چه بسا انتشار شماری از معارف روایی اهل بیت علیه السلام برای آنان باعث خسارت هایی برای شیعه می شد. از این جهت در شماری از روایات بر وجوب تقیه و حرمت اذاعه تاکید شده است. 

فَإِنْ مِتَّ؛ پیداست کسی پس از مرگ امکان به ارث گذاشتن و اعلام ارث ندارد، بلکه مراد اقدام پیش از مرگ یا در آستانه آن است که از آن به مجاز مشارفت یاد می شود؛ نظیر آیه شریفه «قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا» (یوسف: ۳۶) که در حقیقت مقصود «اعصر عنبا» است.

فَأَوْرِثْ كُتُبَكَ بَنِيكَ؛ به ارث گذاشتن کتب موضوعیت ندارد و مقصود انتقال کامل و جامع آن کتاب ها به نسل های پسین است. پیداست که به میراث گذاشتن؛ یعنی اعلام این که فلان کتاب میراث من است و باید به آیندگان انتقال یابد، یکی از موثرترین راه برای ثبت و حفظ میراث روایی در گذشته به شمار می رفته است.

فَإِنَّه يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لَا يَأْنَسُونَ فِيه إِلَّا بِكُتُبِهِمْ؛ هرج در لغت به معنای آشوب و فتنه است. در این فراز امام صادق علیه السلام زمان هرج و مرج را پیش بینی فرمود که در آن مردم وسیله ای برای انس و الفت جز همین کتبی که از احادیث ائمه علیهم السلام فراهم آوردند، ندارند.

در این که مقصود امام صادق علیه السلام از زمان فتنه و آشوب چه زمانی است، نمی توان قاطعانه اظهار نظر کرد. از یک جهت پیداست که اشاره امام به دورانی پس از دوران اهل بیت علیهم السلام است؛ زیرا سیاق سخن ناظر به دورانی است که اهل بیت برای هدایت مردم و نجات آنان از گمراهی حضور ندارد و الا اگر دوران حضور اهل بیت علیه السلام باشد، باید توصیه به مراجعه به خود آنان باشد؛ نه کتب حاوی روایات آنان.

از این جهت می توان حدس زد که مقصود امام دوران غیبت و عدم حضور معصوم است که انواع و اقسام فتنه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متوجه جهان اسلام به صورت عام و جهان تشیع به صورت خاص می شود و دوران سخت تقیه ای را در پی می آورد و از این جهت پیروان اهل بیت علیه السلام چاره ای جز مراجعه به میراث روایی ندارند.

لَا يَأْنَسُونَ فِيه إِلَّا بِكُتُبِهِمْ؛ انس به کتاب‌ها را نباید به معنای متعارف امروزین معنا کرد که افراد برای مشغول کردن خود، رو به انواع تفریحات وسرگرمی ها می آورند، بلکه باید آن را از نوع انس و الفت عاشق با معشوق یا انس و الفت تشنه با آب دانست؛ زیرا از یک سو دوران هرج و مرج و فتنه های اجتماعی چندان دوران آرامی نیست تا سخن از سرگرمی در میان آید و از سویی دیگر کتب حدیثی نیز از نوع رمان و قصه حسین کرد شبستری نبوده و نیستند تا بساط سرگرمی را برای کسی فراهم آورند!

از این روایت چهار نکته قابل استفاده است:

  • همان گونه که ملاصالح مازندرانی آورده‌اند، این روایت بر اعتبار و حجیت خبر واحد دلالت دارد؛ زیرا مخاطب سخن امام صادق علیه السلام یکی از اصحاب؛ یعنی مفضل بن عمر است و تاکی بر انتشار و بعه میراث گذاشتن روایات توسط او به معنای حجیت روایات نقل شده از سوی مفضل به عمر و امثال او است.
  • اهل بیت علیهم السلام به خوبی از دوران بحران علمی شیعیان آگاهی داشتند و می‌دانستند که آنان روزی به شدت به میراث روایی نیاز خواهند داشت. از این جهت این چنین، بر ثبت و نشر کتب حدیثی اصرار می ورزیدند.
  • آیا حال و وضع کنونی ما که به هر سو می‌چرخیم تا گفتاری از معصومان را بیابیم تا پاسخی برای انواع و اقسام پرسش های ما باشد، تاییدی بر پیش بینی امام صادق علیه السلام نیست؟!
  • کتب حدیثی‌ای که توسط اصحاب اهل بیت علیهم السلام فراهم شد، با توصیه و تاکید آنان بوده و در برخی از موارد با نظارت دورادور آنان انجام یافته و همین کتب در سده چهارم دستمایه اصلی کتب اربعه را فراهم آوردند. این سخن گر چه به معنای اعتبار تام و تمام همه کتب حدیثی برجای مانده نیست، اما پاسخی است برای آن دسته از شبهه پراکنان که تلاش دارند میان امامان شیعه علیه السلام و میراث روایی کنونیِ برجای مانده از آنان فاصله بیاندازند.
  • روایات اهل بیت علیهم السلام بسان قرآن در دوران تاریکی‌ها، فتنه‌ها و انحرافات اجتماعی و دینی بهترین راه و رهنمون را اریه می‌کنند و اگر کسی قدر روایات اهل بیت علیهم السلام را دانسته و به آنها مراجعه کند، از انواع آسیب ها در دوران فتنه و گمراهی در امان خواهد ماند. این روایت از این جهت شبیه این روایت نبوی است: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّه شَافِعٌ مُشَفَّعٌ» (الکافی، ج ۲، ص ۵۹۹)

برگرفته از کتاب «تفسیر گزیده کافی شریف» اثر در دست انتشار استاد علی نصیری