سخن گفتن درباره جایگاه نهج البلاغه بسیار دشوار است؛ زیرا بدان معناست که انسانی با ظرفیتی محدود درباره سخن امامی؛ همچون حضرت امیر سلام الله علیه اظهار نظر کند که گستره و عمق آن بسیار فراتر از محدوده اوست؛ که گفتهاند: «گر بریزی بحر را در کوزهای چند گنجد قسمت یک روزهای؟!»
با این حال از آن جا که گفتهاند: «بزرگ آن است که بزرگان از او به بزرگی یاد کنند»، بخشی از گفتار صاحب نظران نامیدر ستایش از نهج البلاغه را یاد میکنیم. از جمله کسانی که درباره جایگاه و عظمت نهج البلاغه اظهار نظر کرده، خود سید رضی است؛ ایشان در بخشی از مقدمه خود بر نهج البلاغه چنین آورده است:
«گفتار امام عجائب بلاغت، غرائب فصاحت، عربیت ناب و نابتترین سخن در زمینه دین و دنیا را آن چنان در خود جای داده که در هیچ گفتار و کتابی هر چند جامع، نظیر آن یافت نمیشود؛ زیرا امیر مؤمنان آبشخور فصاحت، منشأ و پدید آورنده بلاغت است …. و بر کلام او رشحهای از علم الهی و عطری از گفتار نبوی مشهود است.»
او هم چنین در لابلای برخی از خطبهها و کلمات قصار، از بلندای سخن حضرت امیر سلام الله علیه سخن گفته است؛ به عنوان نمونه پس از نقل این سخن امام: «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُه؛ ارزش هر كس چيزى است كه نيكويش مىداند.» چنین آورده است:
«و هذه الكلمة التی لا تصاب لها قیمة، ولا توزن بها حكمة، ولا تقرن إلیها كلمة؛ برای اين سخن نمیتوان بهایی تعیین کرد كه هيچ سخن حكمت آميزى همسنگ آن نيست و هيچ كلامى قرين آن نتواند بود.»
نیز در جایی دیگر پس از نقل این سخن حضرت امیر سلام الله علیه: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا؛ سبكبار شويد تا برسيد.» این چنین از آن تمجید میکند:
«اگر این گفتار با صرف نظر از سخن خداوند و سخن پیامبر| با تمام گفتارها سنجیده شود، بر آنها برتری داشته و گوی سبقت را از همه آنها ربوده است. هیچ سخنی به کوتاهی و پرمغزی و ژرفایی و زلالیِ سیراب آفرین این جمله شنیده نشده است.»
او هم چنین هنگامی که خطبة غرّاء را که در زمینه نکوهش دنیا است، نقل میکند در ستایش از آن چنین آورده است:
«این از خطبههای شگفت است… و در خبری آمده است وقتی حضرت امیر سلام الله علیه این خطبه را ایراد کردند مو بر پوستها راست شد و چشمها گریستند و دلها لرزید. بدین خاطر برخی این خطبه را خطبه غرّا نامیدند.»
شماری از کسانی که شرحی بر نهج البلاغه فراهم آوردهاند، از جایگاه و عظمت این کتاب سخن به میان آوردهاند؛ به عنوان نمونه ابن میثم بحرانی درباره نهج البلاغه و جایگاه کلام امام، چنین آورده است:
« كان كلامه الكلام الَّذی علیه مسحة من الكلام الإلهی و فیه عبقة من الكلام النبوی؛ گفتار حضرت امیر سلام الله علیه گفتاری است که بر روی آن مسحی از کلام الهی کشیده شده است و در آن عطر گفتار نبوی مشهود است.»
میرزا حبیب الله خویی از شارحان نهج البلاغه در این باره چنین میگوید:
« به جانم خودم سوگند؛ نهج البلاغه کتابی است که برای اهل شریعت عبادات را تشریع میکند و برای اهل سلوک راه سیر و سلوک را مینمایاند؛ برای آنان که در گرداب هلاکت غرق شدهاند، وسیله نجات و برای آنان که دچار حیرت شدهاند، راه گریز است … ظاهر آن زیبا و باطن آن عمیق است.»
از دیگر صاحب نظرانی که درباره جایگاه نهج البلاغه سخن گفته، ابن ابی الحدید معتزلی است که خود شرحی عالمانه بر این کتاب فراهم آورده است. او در جایی دیگر در تمجید از گفتار توحیدی امام در خطبه 1۰۸ چنین آورده است:
«کسی که بخواهد فصاحت و بلاغت بیاموزد و امتیاز سخن را دریابد، باید در این خطبه تأمل کند؛ زیرا نسبت این سخن با هر سخنی دیگر غیر از کلام خدا و رسول، همانا نسبت ستاره درخشان با سنگ سیاه و تاریک است، سپس بیننده باید بنگرد که چه روشنی و جلالت و درخشندگی دارد و چه خوف و خشیتی ایجاد میکند … خدا گویندهاش را جزای خیر دهد که گاهی با دست و شمشیرش از اسلام دفاع کرد و گاهی با زبان و بیانش و زمانی با فکر و قلبش در جهاد. او سید مجاهدان است و در موعظه بلیغترین وعاظ و در فقه و تفسیر، رئیس فقها و مفسران و در عدل و توحید، پیشوای عادلان و موحدان.»
شیخ محمود شکری آلوسی میگوید:
«هذا کتاب قد استودع من خطب الإمام علی بن ابیطالب سلام الله علیه ما هو قبس من نور الکلام الإلهی و شمس تضیء بفضاحه المنطق النبوی؛ این کتاب نهج البلاغه که حاوی خطبههای امام علی بن ابیطالب است، پرتوی از نور سخن الهی دارد و خورشیدی است که با فصاحت منطق نبوی میدرخشد.»
اینها مشتی از خروار ستایش اندیشورانی است که در برابر عظمت نهج البلاغه و بلندای سخن حضرت امیر سلام الله علیه سر خضوع فرود آوردهاند.
برگرفته از کتاب «تفسیر موضوعی نهج البلاغه» اثر استاد علی نصیری