مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد کوهستانی با آنکه میتوانست وسایل زندگی بهتری برای خود فراهم سازد، در کمال سادگی، بدون آلایش به سر میبرد و در هیچ یک از جهات زندگی او آثار تجمل دیده نمیشد؛ تمام فرشهای منزل اتاق میهمانی و غیره را حصیرهای بافت مازندران تشکیل می داد.
کسانی که محل مطالعه و اتاق استراحت او را دیدهاند، به خود حق میدهند بگویند این شیوه ستوده، مخصوص اولیای خداست. چندین بار مردان خیراندیش حاضر شدند که برای اتاقهای وی قالی یا فرشهای بهتر تهیه نمایند، ایشان قبول نفرمود. معظم له نه تنها در ایام اشتغال، بلکه در تمام مدت عمر خود برای هزینه شخصی خود از سهم امام و وجوهات استفاده نکرد و گاهی می شد در شدت احتیاج و نیاز بود، با این حال از تصرف آن خودداری مینمود و به اندک منافع املاک موروثی خود که در همان قریه کوسان قرار داشت، اکتفا می کرد.
آیت الله یک بار در روزگار تحصیلی در مشهد مقدس پول روزانهاش تمام [شد و]، از استاد خود مبلغ (پنجاه ریال) به عنوان قرض درخواست نمود. استاد فرمود: چرا به عنوان قرض می گویی؟ از وجوه شرعی [که] نزد من هست، مبلغی هست [که] به شما می دهیم. معظم له گفته بود از وجوه شرعی در راه تامین مخارج استفاده نمیکنم. به عنوان قرض مبلغ پنجاه ریال دریافت نمود.
در آن شب، نزدیک صبح در خواب شخصی محترم و بزرگواری را میبیند که به ایشان خطاب می کند: چرا از استاد طلب قرض کردی؟ ایشان عرض کرد: چه میکردم؟ جواب داد: از کسی که الان اسم او را میشنوی، می گرفتی. آیت الله فرمود: در همان هنگام از خواب بیدار شدم، شنیدم موذن حرم مطهر امام هشتم (علیه السلام) در مقدمه اذان میگوید: «أللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِی بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْإِمامِ ثامِن» یک مرتبه حالت تنبهی برای وی پیدا شد. [پس] به حرم هشتمین پیشوای اسلام مشرف گردید و از استقراض آن مبلغ اظهار ندامت کرد.
نوع لباسهای آیت الله از کرباس سفید دست بافت بود که با سفارش خود ایشان تهیه میشد. ظروف منزل ایشان حتی ظروف مهمانی، همان کاسه و بشقاب سفالین محلی بود که در گذشته در مازندران معمول بوده است. او نمیتوانست از نعمت های دنیا لذت ببرد، در حالی که جمعی از مستمندان و محرومان در آن اجتماع زندگی میکنند.
از خصایص و امتیازات این دانشمند بزرگ، مهمان نوازی وی بود. معظم له با کمال میل و رغبت از عموم واردین پذیرایی میکردند. آستانه منزلش در همه اوقات پناهگاه مستمندان و مهمانان بود و از همه با گشاده رویی استقبال میکرد و هیچ گونه فرقی بین مهمانان خود که از طبقات مختلف بودند، نمی گذاشت.
رفتارش نسبت به عموم میهمانان یک نواخت و بیشتر خوراک ایشان در روزها آش بود و این پذیرایی (آش) از ایشان در مازندران مشهور است. ناگفته نماند، ورود مهمانان بر ایشان روی حساب نبود؛ هر کس میآمد و هر وقت که وارد میشد، بدون هیچ تکلفی از او پذیرایی می شد. کمتر اتفاق می افتاد که روزها بر سر سفره اش مهمان نباشد.
نگارنده (مولف کتاب گوشه ای از زندگانی آیت الله کوهستانی) در عید فطر طبق مرسوم با جمعی به قصد زیارت ایشان رفتم. از نزدیک دیدم که در آن روز متجاوز از سیصد نفر مهمان داشت که از دور و نزدیک به قصد زیارتش آمده بودند. مهمانان ایشان عقیدهمند بودند که طعام آیت الله مایه سعادت و شفای امراض میباشد. ازاین رو، هرچه نان بر سر سفره باقی میماند، مهمانان به قصد شفا و تبرک همه را با خود میبردند.
به نقل از کتاب مردان علم در میدان عمل