يکي از ويژگيهاي قرآن که آن را از سایر کتب آسمانی موجود ممتاز می سازد، پيراسته سخني آن است؛ به اين معنا که به رغم انعکاس آموزههاي مختلف و پرداختن قرآن به انواع مسائل در حوزههاي زندگي فردي و اجتماعي و حوزه اخلاق و سياست، هيچ گاه گفتاري زشت، رکيک، نامناسب و خشن در آن راه نيافته است.
پيراسته سخني قرآن در زمينه های مختلف خودنمايي کرده است که از جمله آنها چگونگی برخورد با مخالفان است که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:
قرآن در مقام نکوهش از کافران، مشرکان و منافقان از تعابير مختلف بهره گرفته، اما هرگز از تعابير زشت، ناروا، سبّ و دشنام بهره نميگيرد. حتي در گفتاري بلند از مومنان ميخواهد که مشرکان را دشنام ندهند: وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيرِ عِلْمٍ؛ و آنهايي را که جز خدا ميخوانند دشنام مدهيد که آنان از روي دشمني به ناداني، خدا را دشنام خواهند داد.
در قرآن از هيچ قوم و مليتي بخاطر رنگ، زبان، قوميت و مليت نکوهش نشده و ملاک ارزش و برتري انسانها تقواي آنان دانسته شده است. آن جا که ميفرمايد:«إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ؛ در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.»
دعوت قرآن به نرمخويي در دعوت مخالفان به پذيرش حق، در سيره پيامبران مشهود است؛ به عنوان نمونه از زبان خداوند خطاب به موسي و هارون آن هنگام که براي هدايت فرعون برانگيخته شدند، چنين آمده است: إذهَبا إلي فِرْعَوْنَ إنَّهُ طَغي فَقولا لَهُ قَوْلا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أوْ يَخْشي؛ به سوي فرعون برويد که او به سرکشي برخاسته، و با او سخني نرم گوييد، شايد که پند پذيرد يا بترسد.
گفتگويي لطيف و در نهايت ملاطفت و مهرباني در اين آيه منعکس شده و مشرکان را در قالب گفتگوي با خود، مورد نکوهش قرار ميدهد تا بر اخلاص در دعوت تاکيد بيشتري داشته باشد. نيز پيامبر(ص) اين چنين با لطف و مدارا با دشمنان خود برخورد ميکند: قُل مَن يَرْزُقُكُم مِنَ السَّماواتِ وَالاْرْضِ قُلِ الله وَإنّا أو إيّاكُمْ لَعَلي هُدي أو في ضَلال مُبين؛ بگو: «کيست که شما را از آسمانها و زمين روزي ميدهد؟» بگو: «خدا و در حقيقت يا ما، يا شما بر هدايت يا گمراهي آشکاريم.»
اين در نهايت انصاف عدالت و ادب در جدل و گفتگو است که پيامبرِ کريمي در مرحله دعوت به حق به مخالفان خود که ميکوشد تا آنان را از گمراهي نجات دهد، بگويد:
به ناگزير يکي از ما بر مدار هدايت و ديگري بر مدار گمراهي است و از تعيين هدايت يافته و گمراه شونده اجتناب کند تا از اين طريق با آرامش و بيآنکه با درشتخويي همراه شود يا تمايل خود را به ادامه مجادله و ستيزِ در گفتگو نشان دهد، مخاطب را به تدبر و تفکر را بر انگيزاند!
چرا که او هدايتگر و معلم آنان است که هدايت و ارشاد آنان را ميطلبد، نه خوار کردن و زمين زدن آنان را!
در جايي ديگر صورت آشکاري از جدال احسن که با رفق و مدارا با مخالفان نادان همراه بوده و در فضايي آرام و مهربانانه عقل آنان را به داوري گرفته، انعکاس يافته است:
وَإذا تُتْلي عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّنات قالَ الَّذينَ كَفَروا لِلْحَقِّ لَمّا جاءَهُم هذا سِحْرٌ مُبينٌ أم يَقولونَ افْتَراهُ قُل إنِ افْتَرَيْتُهُ، فَلا تَمْلِكونَ لي مِنَ اللهِ شَيْئاً هُوَ أعْلَمُ بِما تُفيضونَ فيهِ كَفي بِهِ شَهيداً بَيني وَبَيْنَكُم وَهُوَ الْغَفورُ الرَّحيم؛ و چون آيات روشن ما بر ايشان خوانده شود، آنان که چون حقيقت به سويشان آمد منکر آن شدند، گفتند: «اين سحري آشکار است.» يا ميگويند: «اين (کتاب) را بربافته است.» بگو: «اگر آن را بربافته باشم، در برابر خدا اختيار چيزي براي من نداريد. او آگاهتر است به آنچه در آن فرو ميرويد. گواه بودن او ميان من و شما بس است، و اوست آمرزنده مهربان.»
اين پرسش که آيا آنان قرآن را افتراء پيامبر(ص) به خداوند ميدانند، استفهام انکاري است. زيرا بسيار بعيد است که آنان اين سخن را پس از آشکار شدن حق نزد آنان گفته باشند! در اين جا با نرمي و ملايمت از زبان پيامبر اکرم پاسخ اين نسبت ظالمانه داده شده است که اگر من بر خداوند افترا بسته باشم با چنان عقوبتي مواجه خواهم شد که حتي شما نميتوانيد مانع آن شويد. اين پاسخي منطقي است که مخاطبان اگر عقول خود را بکار اندازند، آن را در مييابند! بر همين اساس، پيامبر فرمان ميگيرد تا در خطاب با مردم و نيز در برخورد با دشنام و ناسزا به نرمي و ملايمت رفتار کند. اين آن سلوک حکيمانه است که از پيامبر کريمي شايسته است.
برگرفته از کتاب تفسیر موضوعی قرآن اثر استاد علی نصیری