استمرار تدوین شرح کافی شریف و تفسیر قرآن در سایه الطاف الهی

پس از آن که به لطف الهی در دو سال گذشته و در پی فرصت ایجاد شده در سایه شوم کرونا، تدوین بیش از پانزده اثر که برخی از آنها نظیر تعامل کتاب و سنت و علوم قرآنی حدود هفتصد صفحه هستند، پایان یافت و با طی مراحل مختلف ویرایش علمی، ادبی و صفحه آرایی به مرحله انتشار رسید، در کنار تدوین تفسیر قرآن کریم، کار تدوین شرح کافی شریف در حال انجام است. تفسیر قرآن از جزء اول فراتر رفته است و شرح کافی معطوف به روایات جلد دوم است.

سال‌ها بود که به دنبال تحقق فراغ لازم و پایان دادن به کارهای پراکنده و مطالعات مختلف و معطوف ساختن تحقیق و مطالعه روی دو کتاب بی بدیل یعنی قرآن و کافی بودم؛ یعنی همان دو یادگار گرانبهای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام.

در تدوین تفسیر و شرح کافی شریف به دنبال پرداختن به آراء مفسران و شارحان و بحث‌های پرنشیب و فراز و خسته کننده علمی و فنی نیستم که عموم منابع تفسیری را گرفتار خود ساخته است. هدف اصلی ساده و روان کردن پیام خداوند در قرآن و پیام اهل بیت در روایات برای مخاطبان است.
کاری در حد میانه تفسیر المیزان، نمونه و نور در شیعه و تفسیر کبیر، التحریر و التنویر و تفسیر بیضاوی در اهل سنت.

به گمانم مفسران ما در تفسیر قرآن یا آن چنان در مباحث علمی و فنی مستغرق شدند که از رساندن پیام خداوند که هدف اصلی کار آنان بوده بازماندند یا آن قدر معارف بلند و ژرف قرآن را ساده و سطحی کردند که باور استناد این کتاب بی بدیل به خداوند را دشوار ساختند.

به گمان این ناچیز اینک زمان آن فرا رسیده که در باره قرآن به سخن ابن سینا برسیم که گفت: به گونه‌ای بنویسم که خواص بپسندند و عوام بفهمند. این روش همان روش مورد نظر خداوند در قرآن است؛ روش سهل و ممتنع!

یعنی خداوند به گونه‌ای سخن می گوید که عوام می‌فهمند و خواص متفطن ژرفای آن را می‌پسندند. چرا تفاسیر چنین راهی را نرفته و نمی‌روند؟! امیدوارم نگاشته این طلبه خرد و گمنام به این آرمان برسد.

در مورد کافی شریف دیگر سخن از شرح و شارحان نیست تا از نقص کار آنان سخن به میان آید! نمی‌دانم چرا عالمان شیعه طی بیش از هزار سال گذشته پس از تدوین کافی، تقریبا هیچ کار جدی درباره مهم‌ترین، معتبرترین و تاثیرگذارترین منبع روایی شیعه نکردند!

دوستان! کافی حتی یک شرح کامل ندارد! شرح ملاصالح تنها ناظر به دو جلد اول کافی و اندکی روضه کافی است.
شرح صدرالمتالهین از آن ناقص‌تر است. کتاب مرآه العقول علامه مجلسی را نمی‌توان شرح دانست، بلکه در حد تحشیه و تعلیقه است. خداوند هر سه بزرگوار را مستغرق رحمت بیکران خود سازد!

کارهای دیگر بر کافی در حد و قواره‌ای نیستند که بتوان نام شرح را بر آنها گذاشت! نمی‌دانم غفلت هزار ساله حوزه شیعه از مهم‌ترین میراث روایی خود را چگونه می‌توان توجیه کرد؛ این امر را مقایسه کنید با ده‌ها شرح ممتع و گسترده بر صحیح بخاری و مسلم!

گفتنی است که به لطف الهی کتاب «شرح گزیده روایات کافی» از این ناچیز پیش از این انتشار یافت.

خدا را شاکرم که به این طلبه گمنام تا حدود زیاد فراغت لازم را ارزانی فرمود و زمینه‌های آغازین پرداختن به دو سرمایه عظیم و بی بدیل گفتار خداوند و گفتار اهل بیت علیهم السلام را فراهم آورد. فعلا در این دو کار که از سه سال قبل آغاز شده تنها هستم و امیدوارم دوستان و شاگردان شفیق، عتیق و با وفا در مسیر سخت و شکننده تا پایان این راه این ناچیز را همراهی بفرمایند.

از خداوند فیض گستر بابت همه الطاف و محبت ها سپاس بی‌پایان دارم و از ساحت او می‌طلبم که بهترین سیر در راه و نورانی تربن فرجام را برای ما مقرر فرماید! بمنه و کرمه

علی نصیری، عصر دوشنبه، دوازدهم تیرماه ۱۴۰۱.