نقد شبهات درباره کتب اربعه – ۵

در نقد شبهه پیشگفته باید گفت:

در میان عالمان متقدم و متاخر شیعه در باره چگونگی تقسیم احادیث و چگونگی تعریف حدیث صحیح اختلاف وجود دارد.بر اساس دیدگاه قدماء از یک سو احادیث به دو دسته صحیح و ضعیف تقسیم می شد و از سویی دیگر مبنای تقسیم بیش از هر عامل دیگر، بر متن و اعتبار صدوری و نه سندی تکیه داشت، اما در دوران متاخر از یک سو احادیث به چهار دسته: صحیح، حسن، موثق و ضعیف تقسیم شد و از سویی دیگر، همه مولفه های ارزش گذاری روایات با اعتبار سندی گره خورد.در اصطلاح قدما حديثى صحيح بود كه صدور متن آن از معصوم مورد وثوق بوده و متن آن با قراين اطمينان آور همراه باشد؛ صحيح از نظر قدما، از سه حال خارج نيست: ۱.روايتى كه صدورش از معصوم قطعى باشد؛ ۲.در كنار علم به صدور حديث از معصوم، فاقد معارض قوى تر از خود باشد؛ ۳.به رغم فقدان قطعيت صدور روايت از معصوم، صحت مضمون آن در واقع قطعى باشد.در برابر، حديثى كه از نظر قدما ضعيف است كه از سه حال خارج نباشد: ۱.صدور روايت از معصوم معلوم نباشد؛ ۲.به رغم علم به صدور حديث از معصوم، داراى معارض قوى تر باشد؛ ۳.به خاطر مخالفت متن حديث با ضروريات، عدم صحت متن آن قطعى باشد.برخى از قرائن مورد نظر قدما كه باعث صحت متن حديث مى شود، عبارتند است از: ۱.نقل حديث از سوى يكى از اصحاب اجماع؛ ۲.وجود حديث در يك يا دو اصل از اصول اربعماة؛ ۳.موافقت متن حديث با قراين صحت، از قبيل كتاب، سنت، اجماع مسلمانان يا اجماع اماميه و دليل عقلى قطعى.

علت اين كه گاه روايات ضعيف در جوامع روايى اوليه بازتاب یافته، بخاطر وجود قرائن خارجى بوده است.فيض كاشانى در این باره چنین مى گويد: «صاحبان دو كتاب كافى و فقيه طبق متعارف متقدمان، صحيح را بر حديثى اطلاق كرده اند كه قابل اعتماد و استناد باشد.از اين رو به صحت تمام روايات كتاب هاى خود حكم كرده اند، هر چند طبق اصطلاح متأخران (كه به سند توجه دارند) صحيح نباشد.»

بنابر آنچه گفته شد، بيشتر توجه متقدمان به متن روايات بوده و بر اساس موافقت آنها با كتاب، سنت و عقل روايت را صحيح مى دانستند، حتى اگر در سند روايات ضعف وجود داشته باشد و در صورتى كه روايتى فاقد اين قرائن مى بود، ضعيف و مردود تلقى مى شد، اما چون در دوران متاخران ادعا شده است که همه يا بخشى از اين قرائن از دست رفت، آنان به جاى توجه به متن، به سند روايات روى آوردند و با توجه به برخوردارى راويان از صفتِ عدالت، وثاقت، امامى بودن، روايات را به چهار دسته تقسيم كردند.نتیجه رویکرد جدید متاخران و تقسیم رباعی احادیث آن شد که قریب به دو سوم روایات کتب اربعه ضعیف تلقی گردد.برخی از عالمان شیعه بر اساس همین برآیند ناصواب تقسیم رباعی احادیث با آن به مخالفت برخاستند.

به عنوان نمونه محقق همداني در این باره چنین آورده است: «فلا يكاد توجد رواية يمكننا إثبات عدالة رواتها على سبيل التحقيق ، لولا البناء على المسامحة في طريقها ، والعمل بظنون غير ثابتة الحجية.بل المدار على وثاقة الراوي أو الوثوق بصدور الرواية وإن كان بواسطة القرائن الخارجية ، التي عمدتها كونها مدونة في الكتب الأربعة ، أو مأخوذة من الأصول المعتبرة ، مع اعتناء الأصحاب بها ، وعدم إعراضهم عنها …ولأجل ما تقدمت الإشارة إليه جرت سيرتي على ترك الفحص عن حال الرجال ، والاكتفاء في توصيف الرواية بالصحة ، كونها موصوفة بها في ألسنة مشايخنا المتقدمين الذين تفحصوا عن حالهم»  نگارنده در کتاب «نظریه تصحیح» به تفصیل اشکالات و کاستی های تقسیم رباعی را برشمرده و خود تعریفی جدید از حدیث صحیح را ارایه کرده است.

بنابر این باید توجه داشت که ضعیف انگاشتن حدود دو سوم روایات کتب اربعه به این معنا نیست که این روایات واقعاً ضعیف اند یا از نگاه صاحبان کتب اربعه ضعیف شمرده شدند، بلکه از تعریف حدیث صحیح از نگاه متاخران و تقسیم رباعی احادیث چنین نتیجه تلخی بدست آمده است که لازم است برای حل آن چاره اندیشی گردد.