۴. سهیم بودن همه انسانها در مواجید عرفانی
همه کسانی که در باره تجربهها و مواجید عرفانی سخن گفتهاند، پذیرفتهاند که این تجربهها و مواجید به انسانهایی خاص یا زمانی خاص انحصار ندارند، بلکه همه آدمیان در همه زمانها آن سهیماند. البته مشروط به آن که در سایه ریاضت و تهذیب، نفس خود را در معرض آن مواجید قرار دهند. به عبارت روشنتر هیچگونه محدودیّت فردی و زمانی برای تجربههای عرفانی وجود ندارد.
هر کس از هر زبان، ملیّت و جنسیتی در هر زمان و مکان با رسیدن به مقام اخلاص و پیراستگی باطنی میتواند از درجاتی از تجربههای عرفانی و معنوی بهرهمند باشد، در حالی که وحی از نظر واجدان شرایط وحی و نیز از نظر زمان دارای محدودیت کامل است؛ به این معنا که وحی در انحصار انسانهای برگزیده به نام پیامبران است که تنها با اراده و خواست الهی تعیین میشوند و در باره وحی قرانی معتقد به پایان پذیری آن هستیم.
انحصار وحی به انسانهایی خاص که از آنها با عنوان رسول یاد میشود، از ضمیمه کردن دو دسته از آیات قابل استفاده است. نخست آیاتی که سخن گفتن خداوند را تنها در قالب وحی منحصر ساخته است؛ به این معنا که قرآن به صراحت اعلام کرده که سخن گفتن خداوند تنها از طریق وحی است؛ آن جا که میفرماید: «وَمَا کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یکلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولًا فَیوحِی بِإِذْنِهِ مَا یشَاءُ إِنَّهُ عَلِی حَکیمٌ»
دسته دوم آیاتی است که دریافت وحی را منحصر به رسولان و فرستادگان خداوند میداند؛ چنان که به صورت مکرر فرستادن وحی را منحصر به افرادی خاص میداند: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِک إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ» و در آیهای دیگر از آن افراد با عنوان رسول یاد کرده است؛ آن جا که میفرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِک مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیهِ»
بدین جهت پیوسته در قرآن از اصطلاح «اصطفی» استفاده شده است؛ یعنی از افرادی خاص نام برده شده که برگزیده شدهاند. به عنوان نمونه در جایی میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ» پدیده انحصار وحی به افرادی خاص به عنوان پیامبران که از سوی خداوند گزینش شدهاند در آیات ذیل در کنار هم مورد تاکید قرار گرفته است:
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ کلًّا هَدَینَا وَنُوحًا هَدَینَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّیتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیمَانَ وَأَیوبَ وَیوسُفَ وَمُوسَی وَهَارُونَ وَکذَلِک نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ وَزَکرِیا وَیحْیی وَعِیسَی وَإِلْیاسَ کلٌّ مِنْ الصَّالِحِینَ وَإِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَیونُسَ وَلُوطًا وَکلًّا فَضَّلْنَا عَلَی الْعَالَمِینَ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّیاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَینَاهُمْ وَهَدَینَاهُمْ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»
چنان که از ظاهر آیات هویدا است، پس از ابراهیم که در آیات پیشین از او نام برده شده، نام اهم پیامبران؛ یعنی نام شانزده پیامبر ذکر شده است و برای آنان افزون بر فضایل اخلاقی؛ همچون احسان، صالح بودن و هدایت یابی، دو ویژگی اساسی برشمرده شده که عبارتند از: ۱. برتری بر عالمیان که در فقره «وَکلًّا فَضَّلْنَا عَلَی الْعَالَمِینَ» آمده است؛ ۲. برگزیدگی که در فقره «وَاجْتَبَینَاهُمْ» منعکس شده است.
از سوی دیگر، فقره «وَمِنْ ذُرِّیتِهِ» در صدر این آیات که ناظر به ذریه یعقوب است و فقره «وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّیاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ» در ذیل آیه با توجه به کارکرد «من» تبعیضیه، حکایتگر آن است که نیل به مقام برتری بر عالمیان و برگزیدگی که شرایط لازم برای احراز مقام رسالت است، برای همه پدران، فرزندان و برادران پیامبران نامبرده فراهم نبوده است، بلکه منحصر به شماری خاص بوده که خداوند آنان را برای مقام رسالت برگزیده است.
آن گاه در ادامه آن با فاصله یک آیه چنین آمده است: «أُوْلَئِک الَّذِینَ آتَینَاهُمْ الْکتَابَ وَالْحُکمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ یکفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَکلْنَا بِهَا قَوْمًا لَیسُوا بِهَا بِکافِرِینَ» این آیه بروشنی اثبات میکند که سه امتیاز: کتاب، داوری و نبوت که هر سه از امتیازات پیامبران است، تنها به جمع خاص داده شده است.